داشت آن سلطان از عطار نیشابوری الهی نامه 4343

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

داشت آن سلطان که محمودست نام

1 داشت آن سلطان که محمودست نام سرکش و بی باک و خونی یک غلام

2 عاقبت راهی زد آن بیروی و راه حالیش گردن زدن فرمود شاه

3 لیک اول گفت شاه حق شناس تا از آن مجلس رود بیرون ایاس

4 گفت از ما لطف دیدست او مدام کی تواند دید قهرم این غلام

5 هرکه او در لطف ما پرورده شد از خیال قهر ما آزرده شد

6 ای عجب چون این سخن بشنید ایاس گفت فرخ آنکه شاه حق شناس

7 گردنش یکبار زد یکبار رست تا قیامت از غم و تیمار رست

8 کار من بنگر که روزی چندبار میشوم از تیغ هیبت کشته زار

9 با ادب در پیش سلطان تن زدن سخت تر باشد ز صد گردن زدن

10 روز و شب در قهر میسوزد مدام وانگهم پروردهٔ لطفست نام

11 لطف او در حق هرک افزون بود بی شک آنکس غرقه تر در خون بود

عکس نوشته
کامنت
comment