-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد مرا تا دل ز عکسی روی آن جانانه پر از تجلی گشت چون آیینه هر کاشانه پر
2 عطر خالش را نسیم آورد در صحرا به ما آهوان را نافه پر گردید و ما را خانه پر
3 از شکست ای چرخ مینارنگ پاس خود بدار نیست قدری شیشه را چون گشت از دردانه پر
4 اهل شوق از یک گریبان سر برون آوردهاند این جهان چون خوشه گردیده است از یکدانه پر
5 بیش از اینم زالفت اغیار خون در دل مکن پنجه را مگذار از زلف تو سازد شانه پر
6 داستان عشق بگرفتند و نامی دست ماست گشت مطلب ناپدید از بس که شد افسانه پر
7 غیر حق را در حریم دل عبث جا دادهایم نیست جای آشنا شد بس که از بیگانه پر
8 در بساط دهر قصاب آن تنک ظرفم که من میرسد جانم به لب تا میشود پیمانه پر