-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا نزاکت زان خرام قد دلجو میچکد از حیا سرو آب گشته بر لب جو میچکد
2 رمز زلف او به صحرای ختن شد آشکار خون حسرت تا ابد از ناف آهو میچکد
3 از لطافتهای حسن آبدار او مپرس موج گوهر از حدیث وصف آن رو میچکد
4 بسملم کرد و به خاک انداخت آن ظالم هنوز قطرههای خون من از تیغ ابرو میچکد
5 بوالهوس بگذر ز سودای خیال زلف او سیل طوفان بلا از هر سر مو میچکد!
6 ای دل اندر آستان او رسی غافل مباش رشحه اندوه و غم از خاک آن کو میچکد!
7 از ره مستی جهانی را ببین در خاک زد خون مردم دم به دم زان چشم جادو میچکد!
8 در غضب چین جبینش دیدم و گفتم به دل شربت سرکهانگبین از شاخ لیمو میچکد
9 طغرلم در صید معنیهای رنگین بلند از صفای شعر من تا حشر لؤلؤ میچکد!