به سوی درد از گلشن از بابافغانی شیرازی غزل 457

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

به سوی درد از گلشن افلاک می‌آید برون

1 به سوی درد از گلشن افلاک می‌آید برون لاله دلسوز و گل آتشناک می‌آید برون

2 کشتهٔ تیغ محبت را به جای برگ سبز پارهٔ دل خون‌چکان از خاک می‌آید برون

3 من به امید گهر این قطره‌ها بارم ز چشم شوری بختم همان خاشاک می‌آید برون

4 کشتهٔ آن شاه خوبانم که بهر صید دل سرکش و عاشق‌کش و چالاک می‌آید برون

5 روز صیدش آهو از چین و کبوتر از حرم بر هوای حلقهٔ فتراک می‌آید برون

6 کس نیارد جامهٔ تقوی برون از بزم عیش زین چمن یوسف گریبان‌چاک می‌آید برون

7 جمله خوبان فتنه‌جو باشند یا سلطان من اینچنین عاشق‌کش و بی‌باک می‌آید برون؟

8 گرچه در آلودگی نقد فغانی صرف شد چون دلش پاک است زآتش پاک می‌آید برون

عکس نوشته
کامنت
comment