- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش حیدر آمد آن درویش حال کرد ازان دریای دانش سه سؤال
2 گفت از هفتاد فرسنگ آمدم هین جوابم ده که دلتنگ آمدم
3 چیست درویشی و بیماری و مرگ داد حیدر سه جواب او ببرگ
4 گفت درویشی تو جهل آمدست فقر تو گر عالمی سهل آمدست
5 هست بیماری حسد بردن همه هست بد خوئی تو مردن همه