آمد شب و از خواب از منوچهری دامغانی قصیده-قطعه 8

منوچهری دامغانی

آثار منوچهری دامغانی

منوچهری دامغانی

آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست

1 آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست

2 چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست

3 من جهد کنم بی‌اجل خویش نمیرم در مردن بیهوده، چه مزد و چه ثوابست

4 من خواب ز دیده به می ناب ربایم آری عدوی خواب جوانان می نابست

5 سختم عجب آید که چگونه بردش خواب آن را که به کاخ اندر یک شیشه شرابست

6 وین نیز عجبتر که خورد باده نه بر چنگ بی‌نغمهٔ چنگش به می ناب شتابست

7 اسبی که صفیرش نزنی می‌نخورد آب نی مرد کم از اسب و نه می کمتر از آبست

8 در مجلس احرار سه چیزست و فزون به وان هر سه شرابست و ربابست و کبابست

9 نه نقل بود ما را، نی دفتر و نی نرد وان هر سه بدین مجلس ما در، نه صوابست

10 دفتر به دبستان بود و نقل به بازار وین نرد به جایی که خرابات خرابست

11 ما مرد شرابیم و کبابیم و ربابیم خوشا که شرابست و کبابست و ربابست

عکس نوشته
کامنت
comment