امر آمد از جناب الهی که از فیض کاشانی قصیده 14

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُا

1 امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُا نازل شوید سوی زمین هر چهار تا

2 شد دیو حیه و آدم و حوا به جان و تن این دو عدوی آن دو و آن نیز مثل ذا

3 اولاد این دو دشمن اولاد آن دو نیز اولاد آن دو نیز مر این قوم را عدا

4 آدم به گریه آمد و صد سال می‏گریست تا توبه‏اش به گریه پذیرد مگر خدا

5 بگریست آن‏قدر که به خدّش پدید شد اخدودها روان شد مانند نهرها

6 گفتا که تن علیل شد و جان ذلیل شد بر من ببخش و رحم کن ای غافر الخطا

عکس نوشته
کامنت
comment