-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا غم تو به خمار خانه باز آورد ز راه کعبه به کوی مغانه باز آورد
2 دل مرا که دواسبه ز غم گریخته بود هوای تو به سر تازیانه باز آورد
3 کرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آب نهنگ عشق توام در میانه باز آورد
4 میانهٔ صف مردان بدم چو گوهر تیغ چو نقطهٔ زرهم بر کرانه باز آورد
5 خدنگ غمزه زدی بر نشانهٔ دل من خدنگ خون به نشان از نشانه باز آورد
6 دلم که خدمت زلف تو کرد چون گل سر نکرده پای گلآلود شانه باز آورد
7 شد آب و خاکم بر باد هجر، بادهٔ وصل بیار، کاتش عشقت زبانه باز آورد
8 عنان عمر شد از کف رکاب می به کف آر که دل به توبه شکستن بهانه باز آورد
9 تو عمر گمشدهٔ من به بوسه باز آور که بخت گمشدهٔ من زمانه باز آورد
10 هزار کوه و بیابان برید خاقانی سلامتش به سلامت به خانه باز آورد