1 ایصبا نکهت آنزلفت پریشان بمن آر ببر از مجمع عشاق پریشانی را
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای فرس با تو چه رخ داده که خود باختهای مگر اینگونه که ماتی توشه انداختهای
2 ایهمایون فرس پادشه سدره مقام که چراگاه بهشت است ترا جای خرام
1 از حدیث شاه حرّ ابن یزید از ندامت دست بر دندان گزید
2 باره راند و قصد پور سعد کرد گفت خواهی راند با این شه نبرد
1 گفت شاها من فرشته آتشم که سمندوار بر آتش خوشم
2 حکم کن این نائب رب النجوم سوزم اینحزب شیاطین از رجوم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به