1 این خاک مدینه است یا ماه معین؟ این روضه ی مصطفاست یا عرش برین؟
2 این روی من و ضریح شاه مدنی است یا جرم زحل گشته به خورشید قرین؟
1 بس آنجا رفته بر خاک آرزویش سراسر آرزو شد خاک کویش
2 اگر نشناسمش چندان عجب نیست ز بس کم دیده ام از شرم رویش
1 دانی که چه کردیم متاع دل و دین را؟ در راه تو دادیم هم آن را و همین را
2 چین سر زلف تو گشودند و ندانم یا آن که گشودند سر نافه ی چین را
1 آن چه شمعی است فروزنده رخ یار من است آن چه روشن نه از آن شمع شب تار من است
2 آن چه ناز تو فزون می کند و رحم تو کم اثر صبر کم و ناله ی بسیار من است