- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایا گرفته مه وآفتاب نور از تو بمرگ حالم نزدیک گشت دور از تو
2 زدیده ودل من ای همه بتو نگران مپوش رو که دل و دیده راست نور از تو
3 بهشت بی تو مرا دوزخیست، از برمن مرو که خانه بهشتیست پر ز حور ازتو
4 چو می روی همه در ماتمند عشاقت بیا که ماتم عشاق هست سور ازتو
5 زفرقت تو ندانم که حال من چه شود نه مایلی تو بمن نی منم صبور ازتو
6 اگرچه در طلب از ما فتورها باشد تو منعمی نبود در عطا فتور ازتو
7 زحزن گر طرف دیگری بود هرگز چه غمخورد چو دلی را بود سرور ازتو
8 بنفس مرده عشق تواند زنده دلان بجان حیات پذیرند در قبور ازتو
9 بلطف خود مددش کن که سیف قرغانی همی خوهد مدد اندر همه امور ازتو