چو درد دلست این از کمال‌الدین اسماعیل غزل 112

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

چو درد دلست این که من درفتادم؟

1 چو درد دلست این که من درفتادم؟ که در دام عشق تو دلبر فتادم

2 چه بد کرده بودم که ناگاه ازین سان بدست تو شوخ ستمگر فتادم

3 به میدان عشق تو در ، اسب سودا همی تاختم تیز و در سر فتادم

4 بدین گونه هرگز نیفتادم ار چه درین شیوه صد بار دیگر فتادم

5 مرا با چنین صبر و دل عشق بازی نبود اختیاری ، ولی در فتادم

6 ز غرقاب این غم رهایی نیابم که در موج دیده چو لنگر فتادم

7 خیال لب و زلف و رویش بدیدم بسر در گل و مشک و شکر فتادم

8 بلغزید دستم از آن زلف مشکین بدان چاه سیمینش اندر فتادم

9 در آن چاه جانم خوش افتاد لیکن ز بدبختی خویش بر در فتادم

عکس نوشته
کامنت
comment