- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مست است و عرض آتش رخسار می دهد خورشید را گداخت که را بار می دهد
2 خط از رخش دمید و هنوز آه می کشیم داریم خضر و تشنگی آزار می دهد
3 شد موج خیز شعله غبارم چو درد می ساقی هنوز باده سرشار می دهد
4 تا دیده مایل است به تماشای گلستان آیینه گل به دست تو بسیار می دهد
5 هرگز به نا امیدی امشب نبود اسیر این نخل خشک ما چه شبی بار می دهد