مست است و عرض آتش رخسار از اسیر شهرستانی غزل 626

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

مست است و عرض آتش رخسار می دهد

1 مست است و عرض آتش رخسار می دهد خورشید را گداخت که را بار می دهد

2 خط از رخش دمید و هنوز آه می کشیم داریم خضر و تشنگی آزار می دهد

3 شد موج خیز شعله غبارم چو درد می ساقی هنوز باده سرشار می دهد

4 تا دیده مایل است به تماشای گلستان آیینه گل به دست تو بسیار می دهد

5 هرگز به نا امیدی امشب نبود اسیر این نخل خشک ما چه شبی بار می دهد

عکس نوشته
کامنت
comment