- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتنه با زلف تو گرفته طرف دل ما را نمی دهد از کف
2 نیم کش سر دهی خدنگ نگاه بگذرانی ز صد هزار صدف
3 دست برد نگاه چالاکت مرد برباید از میانه صف
4 به تو سلطان خزانه داو کند رفته بازی و مهره گشته تلف
5 عاق بر مادر و پدر گردد از نکو پروریدن تو خلف
6 بر بساطی که بندگان تواند خواجه را بر غلام نیست شرف
7 هرکجا نغمه و ترانه تست از کف مطربان نیفتد دف
8 جعد اگر ز آفتاب برداری ننماید به روی ماه کلف
9 آن چه بی روی تو «نظیری » دید بی سلیمان ندیده بود آصف