- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به شب از داغ هجر تو نمیدانم غنود ایجان که درد و داغ هجران تو خواب از من ربود ای جان
2 زبهر دیدن رویت چو باشم بر سرکویت خروش پاسبان تو به جان باید شنود ای جان
3 به باغ صحبت وصلت بکشتم تخم امیدت کنون آمد به بر تخمم کسی دیگر درود ای جان
4 مرا شادی رخسار تو باشد هرکجا باشم چو رخسارت نبینم من ندانم شاد بود ای جان
5 همی آتش زنی بر جان من تا از تو بگریزم مرا زین آتش سوزان بسوزی تار و پود ای جان