درون خانه چشم آن صنم را از فضولی بغدادی غزل 270

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

درون خانه چشم آن صنم را تا در آوردم

1 درون خانه چشم آن صنم را تا در آوردم در این خانه را از پاره های دل بر آوردم

2 سزد گر جان فشانم بر درت کین نقد را بر کف ز اقلیم عدم بهر نثار این در آوردم

3 گرفتم کاکلت را بر سرم افتاد سودایت بدست خویشتن خود را بلایی بر سر آوردم

4 نمودی رخ ز تاب مهر رویت خشک شد دردم ز بهر گریه هر آبی که در چشم تر آوردم

5 مصور یافتم پیش نظر صد فتنه را صورت بدل هر گه خیال آن بت مه پیکر آوردم

6 نهال باغ دردم تازه تازه نعل و داغم بین بهار هجر دیدم برک بنمودم بر آوردم

7 فضولی زان سبب آید مرا این گریه بر گریه که یاد از خنده های آن لب جان پرور آوردم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر