فرصت مجنون اگر دنبال از اسیر شهرستانی غزل 394

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت

1 فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت نقش پای ناقه صحرا در سلاسل می گرفت

2 برده بی پرواییم تا صیدگاه مدعا سعی باطل هرزه بر خود کار مشکل می گرفت

3 رفته ام از خاطرش تقریب فریادی کجاست کاش جای آشنایی کینه در دل می گرفت

4 در پناه داغت از محشر چه پروا داشتم گر غبارم بعد مردن دامن دل می گرفت

5 در بیابان طلب آوارگی صیاد بود شوق ما درگام اول صید منزل می گرفت

6 تا چها شرمنده روی محبت می شدی گر دلت آیینه ما در مقابل می گرفت

7 گر تماشا شکوه ای می داشت از مژگان اسیر خون ما حسرت کشان دامان قاتل می گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment