- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جوهری شام به سودا گری کرده گهر پیش کش مشتری
2 چرخ یکی حلقهٔ انگشترین بر سر یک حلقه هزاران نگین
3 با همه چون سایه شده هم نشست یک تن و هر جا که بجوئیش هست
4 گرم شود بر همه بی هیچ کین پس ز حیا در رود اندر زمین