1 زین بحر بیکران کم هر اعتبار گیر موج گهر شو و سر خود در کنار گیر
2 الفتپرست کنج دلی، اضطراب چیست رخت نفس در آینهداری قرار گیر
3 مردان به احتیاط به امن آرمیدهاند چندانکه گرد خویش برآیی حصارگیر
4 دانا ستم کمینی خفّت نمیکشد برخاستن ز صحبت دونان وقار گیر
5 وصل هوس کرای تمنا نمیکند این بوالفضول ترک ره انتظارگیر
6 نقش خیال پردهٔ اعیان نهفته نیست راز نهان آینهها آشکار گیر
7 نتوان نگاشت سر خط عبرت به هر مدار برخیز دودهای ز چراغ مزارگیر
8 این است اگر فسون هوس بعد مرگ هم بار نفس چو صبح به دوش غبار گیر
9 تا خاک گشتن آب ز گوهر نمیرود ای شرم کوش دامن دل استوار گیر
10 هرچند کار چشم نمیآید از زبان ای لب تو احولیکن و نامش دوبارگیر
11 مشتی غبار خود ز خیالش به باد ده طاووس شو فضای جهان در بهار گیر
12 دل چون امام سبحه اگر بفشرد قدم بیدل ه یک پیاده ره صد سوارگیر
دیدگاهها **