آلوده بمی لعل ترا از بابافغانی شیرازی غزل 332

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس

1 آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس طاقت نبود کان لب میگون نگرد کس

2 منت که رسیدم ز تو یکره بزلالی در ساغر خود چند همه خون نگرد کس

3 خوبی تو، مکن گوش بگفتار بد آموز حیفست که بر مردمک دون نگرد کس

4 مگذار که میرم بنما ان خط اگرچه مگذار که میرم بنما ان خط اگرچه

5 افسون به چه کار آید اگر مهر و وفا نیست جایی که وفا نیست بافسون نگرد کس

6 آن تشنه نیم من که به آبی خردم یار در آتشم ار بر لب جیحون نگرد کس

7 خوش باد فغانی که همه وهم و خیالست گر کوکبه ی حشمت گردن نگرد کس

عکس نوشته
کامنت
comment