سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

ناچار هر که صاحب روی نکو از سعدی شیرازی غزل 259

غزل 259 ام از 1930 غزلیات

ناچار هر که صاحب روی نکو بود

1 ناچار هر که صاحب روی نکو بود هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود

2 ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود

3 نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی بعد از هزار سال که خاکش سبو بود

4 پاکیزه روی در همه شهری بود ولیک نه چون تو پاکدامن و پاکیزه خو بود

5 ای گوی حسن برده ز خوبان روزگار مسکین کسی که در خم چوگان چو گو بود

6 مویی چنین دریغ نباشد گره زدن بگذار تا کنار و برت مشک بو بود

7 پندارم آن که با تو ندارد تعلقی نه آدمی که صورتی از سنگ و رو بود

8 من باری از تو بر نتوانم گرفت چشم گم کرده دل هرآینه در جست و جو بود

9 بر می‌نیاید از دل تنگم نفس تمام چون ناله کسی که به چاهی فرو بود

10 سعدی سپاس دار و جفا بین و دم مزن کز دست نیکوان همه چیزی نکو بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود

شاعر شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود چه کسی است ؟

شاعر شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود سعدی شیرازی می باشد.

شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود چیست ؟

قالب شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود غزل است

مضمون اصلی شعر ناچار هر که صاحب روی نکو بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر