- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در زلف تو دادند نگارا خبر دل معذورم اگر آمدهام بر اثر دل
2 یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو یا راه مرا باز نما تو به بر دل
3 نی نی که اگر نیست ترا هیچ سر ما ما بی تو نداریم دل خویش و سر دل
4 چندین سر اندیشه و تیمار که دارد تا گه جگر یار خورد گه جگر دل
5 بی عشق تو دل را خطری نیست بر ما هر چند که صعب ست نگارا خطر دل
6 تا دل کم عشق تو در بست به شادی بستیم به جان بر غم عشقت کمر دل
7 چاک زد جان پدر دست صبا دامن گل خیز تا هر دو خرامیم به پیرامن گل
8 تیره شد ابر چو زلفین تو بر چهرهٔ رخ تا بیاراست چو روی تو رخ روشن گل
9 همه شب فاخته تا روز همی گرید زار ز غم گل چو من از عشق تو ای خرمن گل
10 زان که گل بندهٔ آن روی خوش خرم تست در هوای رخ تو دست من و دامن گل
11 گل برون کرد سر از شاخ به دل بردن خلق تا بسی جلوه گری کرد هوا بر تن گل
12 تا گل عارض تو دید فرو ریخت ز شرم با گل عارض تو راست نیاید فن گل