1 در عشق تو شد موی زبانم به گزاف کان موی میان ز غم دلم کرد معاف
2 بر هر سر موی من غمت راست مصاف موئی شدهام به وصف تو موی شکاف
1 کیست که در کوی تو فتنهٔ روی نیست وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست
2 فتنه به بازار عشق بر سر کار است از آنک راستی کار او جز خم موی تو نیست
1 لعل او بازار جان خواهد شکست خندهٔ او مهر کان خواهد شکست
2 عابدان را پرده این خواهد درید زاهدان را توبه آن خواهد شکست
1 یارب آن خال بر آن لب چه خوش است بر هلالش نقط از شب چه خوش است
2 دهنش حلقهٔ تنگ زره است نقطه بر حلقهٔ مرکب چه خوش است