1 به نام نیک تو، خواجه! فریفته نشوم که نام نیک تو دام است و زرق مر نان را
2 کسی که دام کند نام نیک از پی نان یقین بدان تو که دام است نانش مر جان را
1 گل دگر ره به گلستان آمد وارهٔ باغ و بوستان آمد
2 وار آذر گذشت و شعلهٔ او شعلهٔ لاله را زمان آمد
1 بینی و گنده دهان داری و نای خایگان غر، هر یکی همچون درای
1 خوبان همه سپاهند، اوشان خدایگانست مر نیک بختیم را بر روی او نشانست
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار