- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در خیال تو به افتاده است دل از بادهام زین سبب از چشمت ای پیر مغان افتادهام
2 خانهٔ دل شد ز هر نقش و نگاری بینیاز با وجود نقش مهر آن نگار سادهام
3 تا میان بندگی بستم به کوی میفروش یافت آزادی زهر قیدی دل آزادهام
4 یک طرف رشک رقیبان یک طرف درد فراق بهر مردن هرچه گردون خواست کرد آمادهام
5 تنگ شد بر دل فضای سینه بیاو گرچه من در به روی او بسی از دست خود بگشادهام
6 سر هوای مقصدی دارد که هرگز کس ندید گرچه پا در وادی عشقت همان ننهادهام
7 تا به کیش عشق رو آوردهام شادم که نیست فکر زنار و صلیب و سجه و سجادهام
8 در بهای بوسه خواهد یار آنکه از (سحاب) نقد جانی را که در آغاز عشقش دادهام