1 در وصف تو عقل طبع دیوانه گرفت جان تن ز دو با عجز بهم خانه گرفت
2 چون شمع تجلی تو آمد به ظهور طاوس فلک مذهب پروانه گرفت
1 هر که درین درد گرفتار نیست یک نفسش در دو جهان کار نیست
2 هر که دلش دیدهٔ بینا نیافت دیدهٔ او محرم دیدار نیست
1 گفتم اندر محنت و خواری مرا چون ببینی نیز نگذاری مرا
2 بعد از آن معلوم من شد کان حدیث دست ندهد جز به دشواری مرا
1 آن نه روی است ماه دو هفته است وان نه قد است سرو برفته است
2 پیش ماه دو هفتهٔ رخ تو ماه و خورشید طفل یک هفته است
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند