-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در زمستان بر امید آنکه باز آید بهاری عاشق گل را بباید ساختن با نوک خاری
2 دوستان پرسند کآخر در چه کاری در چه کارم می گذارم عمر خود را بر امید انتظاری
3 بارها بار فراقت برده ام برگردن جان من بدین سختی و دشواری ندیدم هیچ باری
4 غمگساری هست هر کس را به روز شادی و غم وای من کاندر غمت جز غم ندارم غمگساری
5 نقش رویت نیست غایب یک زمان از پیش چشمم لاله زین سان بر نروید بر کنار جویباری
6 گر دهی تشریف در پایت فشانم جان و دل برنخیزد بیش ازین از دست درویشی نثاری
7 خاک راهت شد جلال و پیش خود راهش ندادی باد را گر هست راهی خاک ره را نیست باری