در هر که نیست نشأه از بابافغانی شیرازی غزل 291

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

در هر که نیست نشأه درد تو مرده باد

1 در هر که نیست نشأه درد تو مرده باد هجر تو مرگ مرده دلان فسرده باد

2 بی جلوه ی تو مردمک دیده ی مرا خون جگر ز پرده ی مژگان فشرده باد

3 گلهای آتشین که برآورده آب چشم گر خاک مقدمت نشود، باد برده باد

4 نقشی که غیر صورت مردم فریب تست از صفحه ی سواد دو چشمم سترده باد

5 هر گوهر دلی که به زلف تو بسته اند یکیک بدست هندوی خالت شمرده باد

6 هر اشک لاله گون که نشد صرف گلرخی گر دانه های لعل بود خاک خورده باد

7 ای خاک، استخوان فغانی امانتست از بهر طعمه ی سگ آن کو سپرده باد

عکس نوشته
کامنت
comment