-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در زمان ما نمیبارد سحاب زندگی خشک گردیدهست در سرچشمه آب زندگی
2 از جفای بیحد ایام و گردشهای دهر گشته کوته رشته عمرم ز تاب زندگی
3 نیست آسایش به بزم دهر، در مینای تن هست باقی قطرهای تا از شراب زندگی
4 با دو چشم خونچکان عمری است اندر آتشم نیست کس در عشق بیش از من کباب زندگی
5 میرود با آنکه در یک روز و شب صدساله راه اضطراب ما بود بیش از شتاب زندگی
6 غیر شرح نامرادی معنی دیگر نداشت درس هر فصلی که خواندیم از کتاب زندگی
7 کی توان آمد برون از زیر بار یک نفس وای اگر در حشر پرسندت حساب زندگی
8 شرح نتوان کرد پیش کس ز جور چرخ پیر آنچه ما دیدیم ز ایام شباب زندگی
9 میتوان قصاب گفتش در جهان رویینتن است هرکه میآرد در این ایام تاب زندگی