درین بستان به جهد از از نظیری نیشابوری غزل 401

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

درین بستان به جهد از خار بگسل

1 درین بستان به جهد از خار بگسل چو گل خندان شو و از بار بگسل

2 اگر تعویذ بر بالت گران است به زخم ناخن و منقار بگسل

3 سر رشته به بگسستن توان یافت ز هم این تار را یک بار بگسل

4 ز پیش دیده ام بردار کونین گره از پرده رخسار بگسل

5 غمت گو ناخنی در دل فرو کن نمی گویم گره بسیار بگسل

6 پس از چندین ورع ترسم که گویند شهادت عرضه کن زنار بگسل

7 میانی کز ریا بستی به خلوت برو در صحبت خمار بگسل

8 شهود او «نظیری » سرسری نیست زبان از ذکر و دل از کار بگسل

عکس نوشته
کامنت
comment