- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین تفکرم ای جان که گر فراق افتد مرا وصال تو دیگر کی اتفاق افتد
2 همین بس است زهجران دوست عاشق را که قدر وصل بداند چودر فراق افتد
3 بدرد هجر شدم مبتلا ازآن هردم صدای ناله من اندرین رواق افتد
4 مرا زتلخی آن وارهان وآنگه زهر بدست خویش بمن ده که بر مذاق افتد
5 زهجرت ای بت خورشید رو من آن ماهم که ازخسوف برسته است ودر محاق افتد
6 زفرقت گل روی تو بنده دور ازتو چو بلبلیست که از جفت خویش طاق افتد
7 گر اجتماع دگر باره دیر دست دهد میان روح وبدن زود افتراق افتد
8 باشک شسته شود نامه گر درو سخنم بذکر آرزو و شرح اشتیاق افتد
9 زجورها که تو با بنده کرده ای در روم عجب مدار گر آوازه در عراق افتد
10 بود که بوی وی آرد بسیف فرغانی نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد