- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین مکتب که باز آن طفل بازیگر کند بازی که از علم آنچه تعلیمش دهی از برکند بازی
2 به قانون ادب سازان بزم دل چه پردازد هوس مستی که جای باده در ساغر کند بازی
3 نشاط طبع در ترک تکلف بیش میباشد به خاک از فرش زرین طفل رنگین تر کند بازی
4 اسیر چرخم و شد عمرها کز شوق میخواهم سپندم یک تپش بیرون این مجمرکند بازی
5 نمیدانم چه پردازد هوس در خانهٔ گردون مگر باگردکانی چند ازین اخترکند بازی
6 به غیر از سوختن چیزی ندارد فرصت کارت شرر اول به دود آخر به خاکستر کند بازی
7 به خاک ز لهو مفکن جوهر پرداز همت را کبوتر مایل پستیست هرگه سرکند بازی
8 بدو نیک جهان رقاص وهم هستی است اما کجا رندیکزین بازیچه بیرونترکند بازی
9 نگهگر نیستی اشکی شو و از خویش بیرون آ چو مژگان چند پروازت به بال و پرکند بازی
10 قد پیری نمودارست طفلی تا بهکی بیدل کچه در خاک پنهانکن مبادت ترکند بازی