-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین لشکر، که میبینی، سواری نیست غیر از تو کسی دیگر درین عالم به کاری نیست غیر از تو
2 هر آن کس را که میدانی شماری برگرفت از خود ولی زینها کسی خود در شماری نیست غیر از تو
3 درون پردهای، لیکن چو از ما پرده برگیرد غم عشق تو ما را، پردهداری نیست غیر از تو
4 اگر غیری نظر بازی کند با صورت دیگر مرا منظور در آفاق، باری، نیست غیر از تو
5 به روز خستگی خواهند مردم یاری از یاران من دلخسته را امروز یاری نیست غیر از تو
6 چو غم دادی به غم خواران، نیابد کرد تقصیری که در غم، عاشقان را غمگساری نیست غیر از تو
7 سگ تست اوحدی، جانا، نگاهی کن به حال او کزین نخجیرگاه او را شکاری نیست غیر از تو