-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در جهان افگندهٔ غوغای عشق عالمی را کردهٔ شیدای عشق
2 آفتاب و ماه و اخترها روان روز و شب سرگشتهٔ سودای عشق
3 کرد مینای فلک قالب تهی بر زمین تا ریختی صهبای عشق
4 میدهد جانرا حیوتی دم بدم صور اسرافیل بی آوای عشق
5 میکشد جانهای اهل دل ز تن دست عزرائیل استیلای عشق
6 عقلها را همچو سحر ساحران میکند یک لقمه اژدرهای عشق
7 رفته رفته میشوم از خود تهی تا سرم پر گردد از سودای عشق
8 در دل شب عاشقانرا عیشهاست خوشتر است از روزها شبهای عشق
9 روزهای تیره بر شبها فزود عمر من شد یک شب یلدای عشق
10 ای تهی از معرفت زحمت ببر فیض داند قدر نعمتهای عشق