1 در دیدهٔ خصم نیک روی تو مباد بر عاشق سفله نیک خوی تو مباد
2 چون قامت من دل دو توی تو مباد جز من پس ازین عاشق روی تو مباد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هر که در عاشقی تمام بود پخته خوانش اگر چه خام بود
2 آنکه او شاد گردد از غم عشق خاص دانش اگر چه عام بود
1 بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا
2 خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار من ننشانم ز جان باد هوای ترا
1 باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
2 باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به