- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو آفت عقل و جان و دینی تو رشک پری و حور عینی
2 تا چشم تو روی تو نبیند تو نیز چو خویشتن نبینی
3 ای در دل و جان من نشسته یک جال دو جای چون نشینی
4 سروی و مهی عجایب تو نه بر فلک و نه بر زمینی
5 بی روی تو عقل من نه خوبست در خاتم عقل من نگینی
6 بر مهر تو دل نهاد نتوان تو اسب فراق کرده زینی
7 گه یار قدیم را برانی گه یار نوآمده گزینی
8 این جور و جفات نه کنونست دیریست بتا که تو چنینی
9 ای بوقلمون کیش و دینم گه کفر منی و گاه دینی