1 در مکتب تأمل فارغ ز صوت و حرفم بویی به غنچه محوم خطی به نقطه حرفم
2 تا دل نفس شمارست هر جا روم بهارست طاووس عالم رنگ لعبتگر شگرفم
3 نام توبی تصنع درس کمال من بس یارب مخواه از این بیش مصروف نحو و صرفم
4 چون صبح تا رمیدم غیر از عدم ندیدم کمفرصتی درین بزم با کس نبست طرفم
5 خفتکش حبابم از فطرت هوایی گر جیب دل شکافم غواص بحر ژرفم
6 موی سفید تا کند خشت بنای فرصت سیل است آنچه بر خویش تلکردهست برفم
7 بیدل به خامی طبع معیارم ازعرقگیر آیینه می تراود از انفعال ظرفم
دیدگاهها **