- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
2 پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است
3 چه کنم با دل خودکام بلا دوست که او میرود بیشتر آنجا که بلا بیسپر است
4 شمع سرگرم به تاج سرخویش است چرا با چنین زندگیی کز سر شب تا سحر است
5 چند گویند به وحشی که نهان کن غم خویش از که پوشد غم خود چون همه کس را خبر است