به حق نالم ز هجر از رودکی سمرقندی قصیده-قطعه 1

رودکی سمرقندی

آثار رودکی سمرقندی

رودکی سمرقندی

به حق نالم ز هجر دوست زارا

1 به حق نالم ز هجر دوست زارا سحرگاهان چو بر گلبن هزارا

2 قضا، گر داد من نستاند از تو ز سوز دل بسوزانم قضا را

3 چو عارض برفروزی می‌بسوزد چو من پروانه بر گردت هزارا

4 نگنجم در لحد، گر زان که لختی نشینی بر مزارم سوکوارا

5 جهان این است و چونین بود تا بود و همچونین بود اینند بارا

6 به یک گردش به شاهنشاهی آرد دهد دیهیم و تاج و گوشوارا

7 توشان زیر زمین فرسوده کردی زمین داده مر ایشان را زغارا

8 از آن جان تو لختی خون فسرده سپرده زیر پای اندر سپارا

عکس نوشته
کامنت
comment