-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در حریم قدس جانرا نیست بار از ننگ تن ننگ تن یا رب بیفکن از روان پاک من
2 بخیه تا کی بر تن بر حیف خود خواهیم زد کی بود کز دوش جان افتاده باشد بار تن
3 نی غلط کردم که بی تن جان نمییابد کمال چند روزی بهر جان باید کشیدن رنج تن
4 گر نبودی تن چسان جان علم و فصل اندوختی گر نبودی تن چسان جان در جنان کردی وطن
5 آلتی جانرا بود ناچار در کسب و کمال آلت کسب کمال جانست سر تا پای تن
6 مرکب جانست تن در راه صعب آخرت در سفر ناچار باشد پاس مرکب داشتن
7 گرچه جان آسوده بود از جور تن پیش از سفر لیک در وی بود پنهان عجب ولاف ما و من
8 خاکساری دید و عجز و محنت و رنج و شکیب شد تمام و پخته و دانا و بینا ممتحن
9 باز در جای قدیم خویش می گیرد قرار رسته از آزار تن خالص زلاف ما و من
10 میشود قربان جان ما تن ما عاقبت فیض چندی صبر کن بر رنج تن ای جان من