جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 396

غزل 396 ام از 6329 غزلیات

در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست

1 در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست

2 گر تو نازی می‌کنی یعنی که من فرخنده‌ام نزد این اقبال ما فرخندگی جز عار نیست

3 گر به فقرت ناز باشد ژنده برگیر و برو نزد این سلطان ما آن جمله جز زنار نیست

4 گر تو نور حق شدی از شرق تا مغرب برو زانک ما را زین صفت پروای آن انوار نیست

5 گر تو سر حق بدانستی برو با سر باش زانک این اسرار ما را خوی آن اسرار نیست

6 راست شو در راه ما وین مکر را یک سوی نه زان که این میدان ما جولانگه مکار نیست

7 شمس دین و شمس دین آن جان ما اینک بدان جز به سوی راه تبریز اسب ما رهوار نیست

8 مست بودم فاش کردم سر خود با یارکان زانک هشیاری مرا خود مذهب آزار نیست

9 گر نهی پرگار بر تن تا بدانی حد ما حد ما خود ای برادر لایق پرگار نیست

10 خاک پاشی می‌کنی تو ای صنم در راه ما خاک پاشی دو عالم پیش ما در کار نیست

11 صوفیان عشق را خود خانقاهی دیگر است جان ما را اندر آن جا کاسه و ادرار نیست

12 در تک دوزخ نشستم ترک کردم بخت را زانک ما را اشتهای جنت و ابرار نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست

شاعر شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست چیست ؟

قالب شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست غزل است

مضمون اصلی شعر در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر