در مجالس گر سخن زان از ابراهیم شاهدی دده غزل 52

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

در مجالس گر سخن زان لعل میگون می‌رود

1 در مجالس گر سخن زان لعل میگون می‌رود کز چه می‌خندد صراحی از دلش خون می‌رود

2 زورقی می‌سازم از بحر خیالش دیده را کیم شب از نوک پیکان نیل و جیحون می‌رود

3 در شب دیجور زلفش هر که دید آن قرص ماه گرچه آید با کمال عقل مجنون می‌رود

4 دل کز آن زلف مسلسل می‌کشد سوی لبت گوییا افعی گزیدش بهر معجون می‌رود

5 شاهدی چون بند آن چشمان مست از بی‌خودی می‌دواند کو به سوی خانه‌اش چون می‌رود

عکس نوشته
کامنت
comment