- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر گذشت اشک دامانم گرفت و آتشم از سر گذشت
2 بر سر راهش ندارم لذتی از انتظار یار پنداری که امروز از ره دیگر گذشت
3 آنکه مشکل بود عمری حالم از نادیدنش دوش با من بود و بر من حال مشکلتر گذشت
4 شوق چون زور آورد اندیشه طاقت چه سود دست و پا نتوان زدن جایی که آب از سر گذشت
5 بس که از چشمم گریزان است آن آب حیات چون ز من بگذشت پنداری ز آتش برگذشت
6 الحذر از آه قدسی کامشب از درد فراق تا به لب از سینه آهش بر سر نشتر گذشت