بنازم جان روح افزای از شاه نعمت‌الله ولی قصیده 7

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

بنازم جان روح افزای سید

1 بنازم جان روح افزای سید بنازم صورت زیبای سید

2 همه اسرار او دارد کماهی بنازم آن دل دانای سید

3 توان دید آفتاب هر دو عالم به نور دیدهٔ دانای سید

4 سر افرازی کنی در دین و دنیا گرت در سر بُود سودای سید

5 به نزد همت ما هفت دریا بود یک قطره از دریای سید

6 ز سید غیر سید من نجویم ندارم هیچکس بر جای سید

7 محمد سید و سادات عالم شدند از جان و دل مولای سید

8 برای ما نباشد هیچ مخفی اگر باشیم ما بر رای سید

9 شِکر ریزی کنی در مصر معنی به صورت گر خوری حلوای سید

10 ز سِر سینهٔ بی کینهٔ او شدم واقف من از ایمای سید

11 دم جان بخش از عیسی طلب کن ز موسی جوید و بیضای سید

12 غلام سیدم از جان و از دل به خاک پای بی همتای سید

13 به فردا می دهد امروز وعده بنازم وعدهٔ فردای سید

14 دو چشم نعمت الله نور از او دید که باشد روز و شب مأوای سید

عکس نوشته
کامنت
comment