- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به نام خداوند جان و خرد کز این برتر اندیشه بر نگذرد
2 خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
3 خداوند کیوان و گَردان سپهر فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر
4 ز نام و نشان و گمان برتر است نگارندهٔ بر شده پیکر است
5 به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را
6 نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه
7 سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد
8 خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند، که بیند همی
9 ستودن نداند کس، او را چو هست میان بندگی را ببایدت بست
10 خرد را و جان را همی سنجد اوی در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
11 بدین آلت رای و جان و زبان ستود آفریننده را کی توان
12 به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار بیکار یکسو شوی
13 پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
14 توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
15 از این پرده برتر سخنگاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست
شعر عالیست در وصف خداوندگار بلند مرتبه و کس او را نتوان وصف کند
تو تصویر نوشتید گِردان سپهر. درستش گَردان سپهره...
بنازم به شعر فارسی 🤌