1 صبح تمنا دمید، دل چمنستان کنیم یوسف ما میرسد آینه سامان کنیم
2 حاصل باغ مراد حوصله خواه وفاست آنچه نگنجد به جیب تحفهٔ دامان کنیم
3 ساز طرب دلگشاست نشئه ترنم نماست مطرب ما تر صداست شیشه غزلخوان کنیم
4 چشم وفا مشربان این همه بینور چند منتظر جلوهایم ساز چراغان کنیم
5 خوان بهار انجمن مایل این گلشن است صد چمن اثبات ناز برگل و ریحان کنیم
6 جبههٔ اندیشه را با قدم او سریست به که درآن نقش پا سیر گریبان کنیم
7 چشم دو عالم نشاط محو تماشای ماست دیده به دیدار اگر یک مژه حیران کنیم
8 قابل این آستان جبهه نداربم حیف سبزهٔ خاک رهیم سجده به مژگان کنیم
9 گردن ما تا ابد بستهٔ زنجیر اوست قمری این گلشنیم طوق چه پنهان کنیم
10 از لب جانبخش او یک دو نفس دم زنیم مصر حلاوت شویم قند و گل ارزان کنیم
11 هرزه درای هوس چند توان زیستن لب به ثنایش دهیم بر نفس احسان کنیم
12 بیدل اگر سبز شد دانه ز فیض سحاب ما دل افسرده را در قدمش جان کنیم