- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بامدادان راست گو تا رخ کرا آراستی وز خمار و خواب دوشینه کجا برخاستی
2 گر نه آشوب مرا برخاستی از خواب خوش زلف جان آشوب پس بر گل چرا پیراستی
3 من ز یزدان دوش دیدارت به حاجت خواستم تو چرا امروز آشوب دل من خواستی
4 بیمشاطه آینه بنهادی اندر بیش روی خویشتن را چون عروس جلوگی آراستی
5 پیشه کردی بامدادان ساحری و دلبری دلبری در جیب داری ساحری در آستی
6 ای مه ناکاسته تا نور بفزایی همی ماه و مهر تو نگیرد در دل من کاستی
7 من همه مهر تو جستم تو جفای من مجوی با تو کردم راستی با من مکن ناراستی