1
ای صبح مرا حدیث آن مه کن
ای باد، مرا ز زلفش آگه کن
2
ای قرصهٔ آفتاب پیش من
بگشای زبان، قصد آن مه کن
3
ای خیل خیال دوست هر ساعت
از سبزهٔ جان مرا چراگه کن
4
ای لاف زده ز عشق و دل داده
جان هم بده و به کوی او ره کن
5
ای خاقانی دراز شد قصه
جان خواهد یار قصه کوته کن