در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1453

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم

1 در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم آیینه نخواهد دم ای وای ز گفتارم

2 در آب تو را بینم در آب زنم دستی هم تیره شود آبم هم تیره شود کارم

3 ای دوست میان ما ای دوست نمی‌گنجد ای یار اگر گویم ای یار نمی‌یارم

4 زان راه که آه آمد تا باز رود آن ره من راه دهان بستم من ناله نمی‌آرم

5 گر ناله و آه آمد زان پرده ماه آمد نظاره مه خوشتر ای ماه ده و چارم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر