در میان پرده از جلال الدین محمد مولوی غزل 132

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

در میان پرده خون عشق را گلزارها

1 در میان پرده خون عشق را گلزارها عاشقان را با جمال عشق بی‌چون کارها

2 عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارها

3 عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده زان سوی بازار او بازارها

4 ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق ترک منبرها بگفته برشده بر دارها

5 عاشقان دردکش را در درونه ذوق‌ها عاقلان تیره دل را در درون انکارها

6 عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها

7 هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن تا ببینی در درون خویشتن گلزارها

8 شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها

عکس نوشته
کامنت
comment